طلوع خورشيد از درون کعبه - علی اکبر مهدی پور
طلوع خورشيد از درون کعبه
آسمان جلال و شکوه خاصي داشت. در پهن دشت وسيعش افق و کرانه اي به چشم نمي خورد و سکوت اسرارآميزي بر همه جا دامن گسترده بود.
نسيم ملايمي که از قلّه حِرا بر مي خاست، اندام خود را بر چهره سخت و شکننده ابوقبيس مي ساييد و با رقصِ دل انگيزي به دامنه کوه مي غلطيد و گونه هاي آفتاب زده «کعبه» را نوازش مي داد.
خانه خدا با جبروت و عظمت خود، درخشش وصف ناپذيري به اين سرزمين خشک و سوزان بخشيده بود و همگان در برابر شکوه و عظمت بي نظيرش سر تعظيم و تکريم فرود آورده بودند.
در ميان سيل مردم از پير و جوان، که با احترام خاصي، در دوّمين جمعه ماه رجب، در گرداگرد خانه خدا مشغول طواف بودند؛ زني حامله با چهره اي شکسته، به دور کعبه معظّمه بي تابانه مي گرديد، با انگشتان لرزانش به سوي کعبه اشاره مي کرد و در حالي که قطرات اشکَش سيل آسا بر گونه هايش سرازير بود، زير لب مي گفت:
«پروردگارا ! به تو ايمان آورده ام و به آنچه کتاب و پيامبر از سوي تو آمده ايمان دارم.»
«پروردگارا ! من به آيين جدّم حضرت ابراهيم خليل، که بنيانگذار اين خانه کهن است، ايمان دارم.»
«پروردگارا ! تو را سوگند مي دهم به حق بنيانگذار اين بيت و به حق اين مولودي که در شکم دارم، اين زايمان را بر من آسان بگردان !»(1)
ديدگان کنجکاو، او را مي ديد و گوش هاي تيز شده سخنانش را دنبال مي کرد، حسّ کنجکاويِ همگان تحريک شده بود که ناگهان فرياد تعجّب از همگان بر خاست و به دنبال آن سکوت سنگيني بر همگان حکمفرما شد. آب در گلوها خشکيد. حيرت و تعجّب بر چهره ها نقش بست. نفس ها از سينه ها بيرون نمي آمد.
کسي جرأت نداشت که مهر سکوت را بشکند و بگويد: لحظه اي پيش، ديوار کعبه شکافته شد و زن حامله اي به درون کعبه رهنمون شد!
چه کسي باور مي کرد که سنگ خارا آغوش بگشايد و زن حامله اي را در خود جاي دهد؟!
زماني حيرت و تعجب افزون شد که تلاش کليد داران حرم، در گشودنِ قفلِ درِ کعبه به نتيجه نرسيد !
لحظه به لحظه بر ازدحام مردم افزوده مي شد، تا از فرجام اين راز آگاه شوند.
پس از سپري شدنِ مدتي نسبتا طولاني، يکبار ديگر همان سنگ خارا آغوش باز کرد و سيماي درخشان «فاطمه بنت اسد» در حالي که «مولود کعبه» را در آغوش داشت، از درون کعبه طالع گرديد.
صداي تکبير اوج گرفت و در همه جاي مکّه طنين انداخت.
غرور و شرف چون هاله اي سنگين بر سرِ مولود بال گسترده بود و در سيمايش موجي از خنده در درياي اشک شنا مي کرد.
حضرت ابوطالب در حالي که برق شعف از ديدگانش بيرون مي زد، بانگ بر آورد:
«اَيُّهَا النّاسُ! وُلِدَ [اللّيْلَةَ] فِي الْکَعْبَةِ وَليُّ اللّه »
«هان اي مردمان! (امشب) وليّ خدا، در خانه خدا، ديده به جهان گشود.»(2)
اين حادثه پر شکوه و بي نظير تاريخِ آفرينش، به روز جمعه، سيزدهم ماه رجب، در سي امين سال حمله ابرهه به خانه خدا (عام الفيل) اتّفاق افتاد.(3)
طلوع خورشيدِامامت ازافقِ کعبه، يکي از ده ها مناقب ويژه مولاي متقيان، امير مؤمنان عليه السلام است که در ميان اوّلين و آخرين، احدي در اين فضيلت با آن حضرت شريک نيست.
ما در اين نوشتار در پي آنيم که با اختصار، اعتراف بزرگان جهان اسلام ـ از شيعه و سنّي ـ از محدّثان، مورّخان، نسب شناسان، تراجم نويسان و سخن سرايان را، تا جايي که صفحات محدود مجلّه اجازه دهد، به ترتيب تسلسل زماني، در ضمن چندين فصل بازگو نماييم:
:: موضوعات مرتبط:
امیرالمومنین علیه السلام،
،
:: برچسبها:
حضرت ابوطالب,
حاکم نيشابوري,
ولادت در کعبه,
فاطمه بنت اسد,
علي وليد الکعبه,
علی اکبر مهدی پور,
امام علی علیه السلام,
[ ادامه مطلب ] |